برهوت

در مورد هیچ چیز در برهوت تنهایی

برهوت

در مورد هیچ چیز در برهوت تنهایی

دیوونه ی تو

   اینکه گاه گویم که بی قرارتم بخاطر اینست که با تو

   عشق میورزم

 و خود نیز از حضوره یک دره در میان خبر دارم

     ولی چه توان کرد که بی توقف و جاری دمبدم به سوی تو

 مهر بیشتر دارم و دوست دارم سوی تو پریدن را با تو پر کشیدن را

  تا که بال و پر دارم . روی هر چه میخواهم سایه ی تو افتاده است

 یعنی اینکه یک سودا با هزار  سر دارم . سیر انفس و آفاق نیست

  جز تماشایت جاودانه باد این سیر تا سر سفر دارم چون تو کنی

     یاری فتح با من است آری .... 

     ای ترانه ی شیرین در ترنم شعرم ! تا نوازمت

                             در خود  نی  ، نه ،  نی شکر دارم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد