من با تو قدیمی ترین میشوم،
رفاقتمان شأن رفیق میگیرد،
کوچه هاکاه گلی میشوند،
پرچین دار انارهای ترک خورده,
من با تو حافظ شیراز میشوم ،
ناب می شوم،
بیست و چند سالی
دلشوره میشوم،....
مثل آن موقع ها
که معالی آباد هنوز آباد نبود ....
چشم هایت را که
به خنده وا می دارم ،
فاتح ترین جنگجوی تاریخ میشوم ،
من با تو غریق نجات خاطراتی میشوم
که بی تو لحظه ای
امانم نمیدهند .......